چکیدههدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تحمل بلاتکلیفی به شیوه شناختی رفتاری داگاس (2007) بر نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی افراد دچار اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه گواه و جامعه آماری مراجعان دچار اختلال اضطراب فراگیر به کلینیک اخوان تهران در سال 1392 به تعداد 48 بیمار بود. 18 نفر که بهطورخالص این اختلال را داشتند با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس هدفمند و مصاحبه ساختاریافته بالینی فرست، اسپیتزر، گیبون و ویلیامز (1996) انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند و در مرحله پیش از درمان، پایان درمان و مرحلهی پیگیری دو ماهه به پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا میر، میلر، متزگر و بورکووک (1990) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون، ریوما، لیتارت، داگاس و لاداسر (1994) پاسخ دادند. برنامه آموزش تحمل بلاتکلیفی در مورد گروه آزمایش بهمدت 9 جلسه هفتگی،90 دقیقهای بهکار گرفته شد. یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین مؤلفههای نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در پسآزمون و پیگیری بهطور معنیداری کاهش پیدا کرده است. نتیجهگیری: آموزش تحمل بلاتکلیفی به شیوه درمان شناختی رفتاری داگاس شیوهی مؤثر و کارا برای درمان افرد دچار اختلال اضطراب فراگیر است.