چکیدههدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی زنهای آسیبدیده از عهدشکنی همسران بود. روش: روش پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون، گروه گواه و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری کلیه زنهای متاهل ساکن در منطقه 5 تهران در سال 1395 بهتعداد 255000 نفر بود. پس از هماهنگی با مسئولان خانه سلامت شهران و نصب اطلاعیه در خانههای سلامت منطقه مذکور برای ثبتنام مراجعهکنندگان، مصاحبه مقدماتی با زنهایی انجام شد که مشکل عهدشکنی شوهر را داشتند. سپس پرسشنامه افسردگی بک 1978 در مورد آنها اجرا شد و از میان آنها 30 زن که نمره 30-11 را از افسردگی کسب کرده بودند و ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند و بهشکل تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای دو بار در هفته مداخله معنا درمانی را بهشکل گروهی دریافت کردند و هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه افسردگی بک 1978پاسخ دادند. دادهها با از استفاده تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد معنا درمانی نشانههای افسردگی زنهای گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده و نتایج نیز در مرحله پیگیری پایدار مانده است (526/19=F، 001/0=P). نتیجهگیری: معنا درمانی بهعنوان روش مداخلهای موثری میتواند با احیای قدرت و مسئولیتپذیری در فرد و نیز جستجوی شخصی برای معنا و هدف در زندگی، منجر به بهبود خُلق و کاهش افسردگی زنهای آسیبدیده از عهدشکنی همسران شود.