ناهماهنگی شناختی و تغییر نگرش: نقش معیارهای مختلف در تعامل با عزت نفس

نوع مقاله : مقاله مروری

نویسندگان

1 کارشناس ارشد روانشناسی عمومی

2 دانشگاه شهیدبهشتی

چکیده

هدف این پژوهش آزمون الگوی ناهماهنگی شناختی معیارهای خود(استون و کوپر،2001) بود که به منظور تبیین تناقضات موجود بین دیدگاه های مختلف درباره نقش «خود»در فرایند های ناهماهنگی شناختی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه و جامعه آماری کلیه دانشجویان کارشناسی رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال1388 به تعداد250 نفر بود.150 نفر از آنها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با توجه به نمرات عزت نفس که به وسیله آزمون عزت نفس روزنبرگ(1965)سنجیده شد به دو گروه دارای عزت نفس بالا و پایین تقسیم گردیدند و سپس با توجه به فرضیه های پژوهش در 4 گروه آزمایشی و 1 گروه گواه گمارده شدند. این افراد با استفاده از پارادایم موافقت القاشده دچار ناهماهنگی شدند. سپس با توجه به پیش بینی های الگوی ناهماهنگی شناختی معیارهای خود، طی مداخله ای کوتاه چند خوداسنادی خنثی و مثبت برای آزمودنی ها بر میزان کاهش ناهماهنگی آنها اندازه گیری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد در گروههایی که خوداسنادی های خنثی برایشان قابل دستیابی شده بود، عزت نفس هیچ نقشی در کاهش ناهماهنگی نداشت.اما در بقیه گروهها عزت نفس آزمودنی ها بر میزان کاهش ناهماهنگی آنها اثرگذار بود. نتیجه گیری: این نتایج از پیش بینی های الگوی ناهماهنگی شناختی معیارهای خود پشتیبانی میکند، یعنی این الگو میتواند تناقض های بین دیدگاه های جدید درباره ناهماهنگی را تبیین کند.بدین ترتیب که درموقعیتهای ناهماهنگی- زا میتوان با توجه به سطح عزت نفس افراد، تکالیف دربردارنده معیارهای شخصی یا هنجاری را ارائه کرد و زمینه کاهش ناهماهنگی و حل تعارضهای ناشی از آن را فراهم کرد.

کلیدواژه‌ها