هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی مداخله شناختی- رفتاری بر کمال گرایی و احساس گناه دانشجویان بود. روش: روش پژوهش تجربی، با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و جامعه آماری کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل مؤسسه آموزش عالی دانش پژوهان شهر اصفهان به تعداد 4000 نفر در نیم سال اول سال تحصیلی 1391- 1390 بود. از میان آن ها به شیوه تصادفی چندمرحله ای 14 نفر در گروه آزمایش و 14 نفر در گروه گواه جایگزین شد. ابزار پژوهش مقیاس کمال گرایی اهواز نجاریان، عطاری و زرگر (1378) و آزمون احساس گناه آیزنک، 2007 بود. مداخله شناختی- رفتاری برگرفته از طرح آنتونی، ایرونسون و اشنایدر (2007)، مشتمل بر 8 جلسه، هفته ای 1 جلسه 5/1 ساعته در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله شناختی- رفتاری، کمال گرایی و احساس گناه را در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه کاهش داده و این اثر در پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشته است. نتیجه گیری: مداخله شناختی- رفتاری با اصلاح افکار و عقاید زیربنایی افراد درباره فواید و ضررهای افکار کمال گرایانه، نقش مؤثری در بهبود کمال گرایی و احساس گناه دارد. پیشنهاد می شود با توجه به تأثیر کمال گرایی در همه جنبه های زندگی، افراد مبتلا در دوران کودکی شناسایی شوند و اقدامات لازم در مورد آن ها انجام گیرد.